بسم الله الرحمن الرحیم
در محضر استاد (6)
قدمی دیگر در شناخت محبّت خداوند، از کانال خود .
سؤال: روزنه ای به ما نشان دهید تا با باوری عمیق به عشق بازی با خدا قدم برداریم؟
جواب : ابتدا باید از خود شروع کرد
شناخت شخصیّت هر فرد از ۳ راه ممکن است :
1. 1.نوشته ی هر فرد: عقیده ی افراد در نوشته هایشان نمایان می شود
1-2- گفتار هر فرد : انسان در زیر زبانش مخفی است .
1-3- رفتار هر فرد : رفتار هر انسانی مبیّن شخصیّت اوست .
2. قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِه » ( إسراء / 84»
نکته: ملکات بد و ناپسند، سبب اعمال بد و در نتیجه شخصیّت بد می شود و ملکات خوب و پسندیده، سبب اعمال خوب و شخصیّت مطلوب می شود .
هر انسانی در اثر تکرار یک عمل به ملکوت باطنی می رسد .
بنگر ملکوت باطنیت را چه برگزیده ای؟؟؟
برای شناخت خداوند نیز می توان ۳ شاخصه ی زیر را در نظر گرفت:
2-1- دقّت در نوشتار خداوند : خلقت نوشته ی پروردگار عالم است. -اگر چه پیشتر گفته شد که هر مخلوقی کلمه ای از خداست، ولی لازم به ذکر است که کلمه تا نوشته نشود، قابل مشاهده نیست .-
تذکر: «خَلَقَ آدَمَ عَلَی صُورَتِه» ( کافی، ج: 1، ص: 134) "یعنی خداوند انسان را در صورت خود خلق کرد..."
تو بودی عکس معبود ملائک
از آن گشتی تو مسجود ملائک
(گلشن راز - شیخ محمود شبستری)
بنابراین کسی بهتر از خدا نمی تواند به انسان رنگ و مقام و منزلت ببخشد؛ زنهار که نفس و شیطان به تو رنگی نزنند و مقامی نبخشند، که تو، احسنُ الخالقینِِ خداوند هستی .
2-2- دقّت در گفتار خداوند : خداوند قرآن را با تعابیر ارزشمندی در این کتاب آسمانی معرّفی کرده است. از آن جمله:«شفاء» و «وسیله ای برای هدایت و رحمت» .
خداوند متعال در گفتار مکتوبش، بیشتر از کانال محبّت و رحمت بی پایانش سخن می گوید :
« وَ نحَْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِید » ( ق / ۱۶ ) " ای رسول! اگر بندگانم از من سؤال کردند، بگو من از رگ گردن به آن هانزدیکترم "
«ُ ادْعُونیِ أَسْتَجِبْ لَکم» (غافر/ ۶۰ ) "مرا بخوانید تا شما را لبّیک گویم"
این قسم آیات مبیّن اوج محبّت پروردگار عالم است .
۳ . دقّت در عملکرد خداوند: خداوند متعال در مقام عمل، با فضل خود با انسان رفتار می کند. در برابر گناهان و غفلت های بندگانش، هرگز سفره ی فضلش را دریغ نکرده و روزی آن ها را قطع نمی کند. حتی آبروی بندگانش را تکفّل می کند و گناهانشان را فاش نمی سازد .
نتیجه: آیا چنین معبودی سزاوار همنشینی نیست؟ چنین لیلایی را در کدام بازار عشّاق می توان یافت که ما محتاج و او مشتاق ماست؟
ای عزیز ! اگر شبی حال خوش بندگی و شیرینی وصل به کویش یافتی،
تو مپندار که مجنون به خودش مجنون شد
از سمک تا به سماکش، کشش لیلی بود.