برادر گرانقدر همکار عزیز رحمان معطلی
نام و نام خانوادگی | قهرمان معطلی رازلیقی | نام پدر | حسن | محل تولد | سراب |
شماره شناسنامه | -- | تاریخ تولد | 1345 | محل اعزام | سراب |
نوع عضویت | پاسدار | نحوه شهادت | اصابت ترکش | محل شهادت | فاو - عملیات والفجر 8 |
تاریخ شهادت | - | پایگاه خدمتی | ل 31 عاشورا واحد شهدای کربلا | مزار شهید | -- |
زندگینامه شهید
شهید قهرمان معطلی در سال 1345 در یک خانواده مذهبی و متدین متولد شد. او هفتمین فرزند خانوادهای مستضعف بود و در دوران طفولیت پدر خود را از دست داد. سرپرستی وی به عهده مادرش بود. تحصیلات دوران ابتدایی و راهنمایی را در رازلیق به پایان رساند. در این مدت زندگی تربیت صحیح خانواده و حضور فعال در مساجد و مجالس از او انسانی آگاه و پرهیزگار و عارف ساخت. شهید معطلی با وجود سن نسبتاً کم اسوه اخلاق و تقوا بود و برانجام واجبات و مستحبات تأکید بسیار میکرد همیشه با وضو و با قرآن مأنوس بود. نماز جماعت و نماز شبش ترک نمی شد و در این امر مشوق برادران و دوستان خود بود و همیشه در کارهای خیر پیشقدم بود.... شهید در سال 1362 به عضویت رسمی سپاه درآمد و پس از پایان دوره عقیدتی و نظامی مسئولیت طرح و عملیات را برعهده داشت. برای حضور در جبهههای نور بیصبرانه انتظار میکشید و با اصرار زیاد در شرایطی که زمینه اعزام فراهم گشته بود به مناطق جنوب اعزام گردید. ایشان سرباز گمنام امام زمان(عج) بود و در اطلاعات عملیات خدمت میکرد و مدتی را در خاک عراق بسر برده بود تا اینکه در عملیات والفجر 8 به ندای پروردگار لبیک گفت و به درجه رفیع شهادت نائل گشت.
قهرمان یادش بخیر
باز مرغی کرد ترک آشیان یادش بخیر شد شهید از آشنایان قهرمان یادش بخیر گوهری چون وی گرانقیمت که خصم از ما گرفت رونقی بخشید بر اسلامیان یادش بخیر کشت از دشمن گروهی قهرمانی کشته شد جای وی خالی نمیماند بدان یادش بخیر غرب در تاکتیک جنگی پیشرفتی یافت چون شد سلاح قهرمان بر وی نهان یادش بخیر قهرمان در خدمت اسلام پرچمدار بود تابع رهبر، خدا ورد زبان یادش بخیر
قسمتی از وصیت نامه شهید
«من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوالله علیه و منهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر» سوره احزاب آیه23 ای امام، من در دامن تو بزرگ شدهام و راه مبارزه را آموختم بدان که تا آخر عمر و تا آخرین لحظه زندگیم در خط شما که همان خط الله است جانفشانی میکنم چرا که آنچه را در این انقلاب آموختم اخلاص عمل و ایثار بود ... خداوندا، مرا به درجه رفیع شهادت نائل بگردان. چون چشم و جانم، روح و روانم خمینی بتشکن میفرمایند: درجه شهید از همه افراد افضلتر است. پس ای خدای هستی، مرا در رسیدن به این فیض یاری ده. خدایا توفیق شهادت در راه خودت را به من عنایت فرما. در این دنیای فانی جائی که پدران و مادران ما امتحان دادهاند و ما هم اینجا امتحان میدهیم و خواهیم داد. هر فردی هرکار خوبی که انجام میدهد. برای تقرب به خداوند میباشد و من در این مدت ناچیز که در جبهه بودهام پی به این نکته بردهام و خیلی هم ایمان نسبت به آن دارم که شهادت نزدیکترین راه و سریعترین راه تقرب بخدا میباشد... رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند... این شعار هر رونده راه حق است و این تکاپو و حرکت به طرف معبود و مقصود است که برای لحظهای خداوند انسان را به خودش بگذارد امکان لغزش انسان وجود دارد. من به آن اندازه سواد ندارم که بتوانم به درک گفتههای بزرگان و فلاسفهی اسلامی موفق شوم، ولی در روایت شنیدهام چنانکه بنده یک قدم به طرف معبود و خدایش بردارد خداوند قدمهایی به طرف او برمیدارد و من که در تمامی عمرم انسانی گناهکار بودم، اکنون احساس میکنم که خداوند را دریافتهام و به سوی او حرکت میکنم و از او میخواهم برای لحظهای نیز مرا به خود وامگذارد که همان یک لحظه امکان دارد لغزش از ما سربزند.