امام صادق(ع) درباره قرآن فرمود:
«خداوند قرآن را برای زمان و مردم خاصی قرار نداده است. قرآن برای همه زمانها و برای همه انسانها تا روز قیامت تازگی دارد»
جلسه حلقه صالحین شهید پوررحیمی در مورخ 07/05/92 رأس ساعت 12 با تلاوت آیاتی چند از کلاما.. مجید توسط برادر حسنزاده در دانشکده علومانسانی برگزار گردید موضوع این جلسه که با عنوان همسویی احکام شرعی در دین اسلام با شرایط زمان تشکیل شده بود حاضران پس ضمن بیان سوالاتی در مورد موضوع جلسه به بیان دیدگاههای خود درباره انعطاف پذیری در احکام اسلامی بسته به شرایط زمان پرداخته و به ذکر مثالهای متعددی دال بر همسویی به شرایط زمان اشاراتی داشتند که در ذیل این گزارش به مطالبی دراین باره بسنده مینماییم:
در ابتدا به ذکر تعدادی از سوالات که میتوان درباره موضع جلسه اشاره نمود پرداخته و سپس به تفضیل درباره آنها پاسخ داده خواهد شد.
1- آیا احکام شرعی باید با شرایط زمان تغییر کند؟
2- آیا دین اسلام این انعطاف را دارد که بسته به تغییرات زمان چنین تغییراتی را در خود ایجاد کند؟
3- چه کسانی این تغییرات را میتوانند در احکام اعمال کنند؟
4- آیا قوانین اسلام که مربوط به گذشته است نباید طبق معیارهای جامعه مدرن تغییر یابد.
5- ...
یکی از ویژگیهای بسیار مهم اسلام همسویی آن با شرایط زمان است؛ یعنی قوانین اسلام علاوه بر جامعیت به گونهای تشریع شده که پاسخگوی نیازهای انسانها در همه زمانها است؛ از این رو اسلام پس از گذشت چندین قرن بالنده و پویا ظاهر شده و در مقام پاسخگویی به نیازهای مردم اظهار ناتوانی نکرده است.
یکی از امتیازات اسلام نسبت به ادیان دیگر همین است که ادیان دیگر پاسخگوی نیازهای زمان خود بودند، حال آن که اسلام پاسخگوی نیازهای انسانها در طول تاریخ می باشد. یکی از علل خاتمیّت اسلام را در همین ویژگی باید جستجو نمود.
همسویی اسلام با شرایط زمان بدان معنا نیست که قوانین اسلام با شرایط زمانی تطبیق گشته و تغییر یابد، بلکه معنایش این است که هرگاه احتیاجات و حوادث و مقتضیات زمان به اسلام عرضه می شود، پاسخگو است. به همین خاطر دین اسلام این قابلیت را دارد که طبق نیازهای هر عصر پاسخگو باشد، نه به این معنا که طبق خواستههای زمان تغییر یابد (که در آن صورت تغییر اسلام بر اساس خواستههای انسانها خواهد بود.)
برای پی بردن به این مطلب باید بدانیم که اصل تشریع احکام و فلسفه آنها چیست ؟ آیا فلسفه و حکمت احکام همان است که تصور می کنیم تا بخواهیم در احکام اسلام بر اساس نیازهای زمان، تغییر و تحول ایجاد کنیم.
حضرت رضا(ع) میفرماید:
«میبینیم که خدای متعال چیزهایی را حلال کرده است که مردم در زندگی و ادامه اش به آن نیازمند هستند و برای آنان مصلحت و فائده ای دارد، و چیزهایی را حرام کرده که علاوه بر این که مورد نیاز بشر نیست، موجب فساد و فنا و نیستی او میباشد.»
بر همین اساس دانشمندان دینی میگویند: احکام شرع تابع مصالح و مفاسد است، یعنی چیزی بدون جهت تشریع نشده است. اما دقت و توجه بر این مطلب ضروری است که وقتی گفته میشود: فلان کار به مصلحت بشر است، نباید فقط فواید جسمی و بهداشتی به نظر آید، بلکه فواید جسمی، روحی، فردی، اجتماعی، دنیوی، اخروی و هر نوع فایده دیگر که فرض شود، همه جزء مصالح بندگان است. چه بسا یک حکم فایده جسمی نداشته باشد، ولی از نظر روحی باعث تهذیب و پاکی نفس شود، مثلاً سجده کردن و سرگذاشتن بر خاک اثر بهداشتی ندارد، ولی باعث تواضع و بندگی در مقابل پروردگار میشود و روح و روان انسان جلا پیدا میکند. نیز ممکن است فایده یک حکم از نظر فردی معلوم نباشد، ولی از نظر عمومی و مصالح عامه به نفع جامعه باشد..
به همین خاطر نباید تصور کنیم فلسفه احکام دقیقاً همان چیزی است که ما تصور میکنیم. اگر بخواهیم بر اساس برداشت و فهم خود از فلسفه احکام آنها را تغییر دهیم، در این صورت هر کسی می تواند بر اساس فهم خود (که دچار خطا و اشتباه فراوان است) در احکام دین اسلام تغییر ایجاد کند، در نتیجه، مصالح و فوائد اساسی که در اسلام برای، احکام تشریع شده، به دست نخواهد آمد و اسلام طبق خواستههای انسانها تغییر خواهد کرد. همان چیزی که در ادیان دیگر اتفاق افتاد و دین دچار تحریف و دگرگونی عمیق شد.
برای فهم بهتر مسئله که فلسفه احکام دقیقا آن چیزی نیست که ما تصور می کنیم می توان به چند مورد دیگر اشاره کرد.
چیزی که شاید به فهم ما از وضو برسد، نظافت و پاکی است اما از امام علی بن موسی الرضا(ع) نقل شده است: «برای این به وضو مأمور شده ایم که بندگان هنگامی که در پیشگاه خدا می ایستند و با او مناجات می کنند، پاک باشند و از آلودگیها و نجاستها دور باشند و قلب انسان برای قیام در پیشگاه خدا نورانی و با صفا باشد».4
بنابراین وضو هم جسم را تمیز میکند و هم از نظر معنوی به وسیله قصد قربت، اثر تربیتی خوبی برای انسان دارد و موجب قرب الهی میشود. در عین حال که موجب تذکر و یاد آوری انسان و آماده کردن او برای ایستادن در مقابل پروردگار می شود.
در روایتی از امام صادق(ع) آمده است: «الوضو علی الوضو نورٌ علی نور»
وضو بعد از وضو، نوری بر روی نور است» یعنی باعث نورانیت چند برابر میشود.
اگر چه مقتضیات زمان ومکان در مصادیق و شکل زندگی انسان ها تغییر ایجاد می کند لکن فطرت و نیازهای فطری و غریزی انسان همیشه ثابت است.
-مقتضیات زمان ومکان در فقه
مقتضیات جمع مقتضی و با واژه« تقاضا» هم ریشه بوده و معنایی نزدیک به آن دارد.
مقتضیات زمان و مکان یا بهتر بگوییم تقاضای زمان و مکان در حقیقت شرایطی است که در عرصه زمان یا مکان ایجاد و به دست انسان ساخته و پرداخته می گردد. اسلام هم در مورد ارزش گذاری و نوع نگرش بر تغییرات و اقتضاءاتی که در گستره زمان و مکان حاصل می شود و هم در مورد احکام مرتبط با این تغییرات نظر دارد.
شهید مطهری در این مورد می فرماید: «اسلام یک سیستم قانونگذاری خیلی پیشرفته و عجیب دارد که به همان دلیل میتواند با پیشرفتهای زمان هماهنگ و بلکه هادی و راهنما باشد، در عین اینکه با انحرافات زمان مبارزه میکند … . اسلام دینی است که جدا از قانون خلقت نیست یعنی واضع این قانون، خالق این خلقت است و آن را مطابق و هماهنگ با خلقت وضع کرده است؛ یعنی همانگونه که در خلقت پیوسته تحول و تطور صورت میگیرد، در این سیستم قانونگذاری هم قابلیت تحولنگری و پویایی وجود دارد».
لکن باید به این نکته توجه داشت که همه تحولات و اقتضائات زمان و مکان از نظر اسلام پسندیده و مورد تایید نیست تا اسلام بخواهد با آن منطبق باشد. نظر فقهی و اسلامی در صورتی با مقتضیات زمان و مکان منطبق می شود و حکم همسو با آن را ارائه می دهد که این مقتضیات با اصول و ارزش های پذیرفته شده اسلامی(که از منشا وحی و علم الهی و منطبق بر فطرت بشری است) منافات و تعارضی نداشته باشد.
- اجتهاد پویا:
اجتهاد در فقه شیعه به دست آوردن و استنباط احکام موضوعات مختلف از کتاب ، سنت ، عقل ، اجماع و اصول عملیهی شرعی و عقلی است. به بیان دیگر فقیه با استفاده از منابع فوق می کوشد تا اراده الهی را در مورد موضوعات مختلف استنباط نماید نه اینکه بنا بر سلایق و تقاضاهای نامشروع زمان و مکان هر آنچه را که عده ای از آن خوششان بیاید بیان کند. مجتهد در زمینه استنباط احکام به دو دسته موضوعات روبرو است. یک دسته موضوعاتی که در زمان ظهور اسلام وجود داشته و ائمه علیهم السلام به آن پرداخته اند و یک دسته از موضوعاتی که با مروز زمان و بر اساس تغییر شرایط و اقتضائات زمان و مکان حادث می شوند و به مسائل مستحدثه معروف هستند.
«امام صادق می فرماید هیچ چیز که مورد اختلاف دونفر قرار گیرد وجود ندارد الا اینکه در کتاب خدا اصلی برای آن وجود دارد لکن به عقل انسان ها نرسیده است».
«امام رضا علیه السلام می فرماید: بر ماست که اصول را بیان کنیم و برشماست (بر فقها است) که احکام دیگر را با استفاده از این اصول بیان نمایند»
-سر پویایی فقه و اجتهاد اسلامی:
نکته دیگری که بایستی در تکمیل بحث به آن اشاره کنیم در مورد سر پویایی فقه و اجتهاد اسلامی است.پویایی فقه اسلام بمعنای آن است که در فقه اسلامی بن بست وجود ندارد همه موضوعاتی که در گذر زمان پیش روی فرد مسلمان یا جامعه قرار می گیرد در دین اسلام دارای راهکار منطبق بر مصالح و مفاسد واقعی اوست. در فقه اسلام با اتکا بر آموزه ها ی اسلامی مقتضیات خیر و شر زمان و مکان به خوبی تشخیص داده می شود و بر اساس مصالح و مفاسد حکم مقتضی صادر می شود.
پویایی اجتهاد و فقه اسلامی به خاطر چند ویژگی منحصر به فردتعبیه شده در آموزه های اسلامی است که این امکان را مهیا میکند که به نیازها و پدیده های ثابت و متغیر انسان و جامعه بشری به نحو شایسته ای پاسخگو باشد. در ادامه به تعدادی از این موارد اشاره می کنیم که در ضمن آن حکمت و کیفیت تغییر احکام در بعضی موارد مشخص می گردد.
1. انعطاف پذیری احکام: بسیاری از احکام اسلامی ماهیتی منعطف دارند که با زمان و مکان های مختلف قابل تطبیق هستند. به عنوان مثال ذکر عناوین 6 گانه برای دیه یک روش کاربردی برای احتساب میزان دیه در تمام مکان ها و زمان هاست. اگر چه برخی از این موارد (مانند پارچه حوله) منقضی شده است لکن 5 مورد (طلا ، نقره، گوسفند، شتر، گاو) جز اموالی است که دارای اعتبار است و می توان میزان دیه را بر اساس ارزش آن ها حتی زمان حاضر قیمت گذاری کرد.
2. قواعد کلی : در اسلام قواعد کلی و عامی وجود دارد که به مجتهد، این توانایی را میدهد که هرگاه مسأله جدیدی به دلیل تحولات زندگی بشر پدید آمد، بتواند حکم آن مسأله جدید را از آن قواعد کلی و عام استخراج و استنباط کند. به عنوان مثال برخلاف بسیاری از علما مسیحی و یهودی که همواره با پدیده های نوظهور مقابله می کرده است در اسلام، فقیه با استناد به اصولی که ائمه علیهم السلام یا قران ارائه داده است فی الجمله به جواز شبیه سازی حکم می کند در حالی که همه ما مطمئنیم که مسئله شبیه سازی مربوط به قرن بیستم است و در زمان ائمه معصومین علیهم السلام چنین پدیده ای وجود نداشته ولی مطمئن هستیم که حکم اسلامی در مورد آن جواز است .
3. موضوعات عرفی: موضوع برخی از احکام ثابت، عرفی است؛ یعنی، «عرف» مصداق آن موضوع را تعیین میکند. در نتیجه با عوض شدن برداشت عرفی از یک چیز حکم آن هم عوض می شود.
به عنوان مثال قمار یا بازی با آلات قمار دارای حکم ثابت حرمت است که اصل«حرام محمد حرام ابدا الی یوم القیامه» ٰ تا روز قیامت برحرمت آن تاکید می کند لکن اینکه چه ابزاری، ابزار و آلت قمار محسوب می شود یک امر عرفی است. اینکه آیا بازی با شطرنج در زمان حاضر یا در کشور ما بازی با آلت قمار محسوب می شود یا خیر ؟ این مطلب را عرف زمان و مکان مشخص میکند لذا در زمان ائمه معصومین علیهم السلام شطرنج یک نوع آلت قمار محسوب می شده از این رو بازی با آن حرام و در زمان حاضر صرفا به عنوان یک ورزش فکری میباشد لذا حکم بازی با آن حلال است.
4.تزاحم: تزاحم احکام نکته دیگری است که زمینه تغییر حکم و پویایی دین اسلام را مهیا می کند. احکام ثابت اسلام همواره در دنیای مادی با یکدیگر تزاحم دارند و این، ویژگی این دنیا است به عنوان مثال حکم سنگسار زناکاری که دارای همسر است با حصول شرائط کامل آن یکی از احکام ثابت اسلام است که دارای مصالح گسترده و وسیع فراوانی است که تبیین تمام حکمت های آن در مجال این پرسش و پاسخ نیست لکن در مقابل حفظ شان و احترام دین اسلام و عزت اسلام و نظام اسلامی نیز امری واجب است که اهمیت آن کمتر از اجرای حکم سنگسار نیست. اگر زمانی فقیه با استفاده از اصول و مبانی که در دست دارد و با توجه به مصالح و مقاصدی که خداوند متعال در تشریع شریعت لحاظ می کند به این نتیجه رسید که اجرای حکم مهم سنگسار با مصالح اهم و عالی اسلام و نظام اسلامی در تعارض است می تواند به طور موقت حکم به عدم اجرای حکم سنگسار نماید.
5. احکام الزامی و غیر الزامی: احکام تکلیفی اسلام به دو بخش احکام الزامی (وجوب و حرمت) و احکام غیر الزامی (استحباب، کراهت و اباحه) تقسیم میشود. ولی فقیه اختیار دارد که در حیطه احکام غیر الزامی، بنا بر مصالحی که تشخیص میدهد حکم الزامی صادر کند.
به عنوان مثال قراردادبیمه از نظر شرعی یک حکم غیر الزامی است لکن حاکم نظام سیاسی (ولی فقیه) می تواند به خاطر حفظ مصالح اجتماعی مقرر کند که بیمه شخص ثالث برای وسایل نقلیه لازم و ضروری است. یا اینکه با وجود آنکه دیه زن در اسلام به خاطر حکمت های متعدد نصف مرد است لکن می توان در مورد بیمه شخص ثالث که یک قرارداد دو طرفه بین بیمه گر و بیمه گذار است برابری خسارت زن و مرد را لحاظ نماید.
6. عناوین ثانویه در کنار عناوین اولیه: یکی از ابزارهای دیگری که امکان تطابق با زمان ومکان را در احکام اسلامی مهیا می کند وجود عناوین ثانویه در کنار عناوین اولیه است.
به عنوان مثال به خاطر حکمت های متعدد حق طلاق به دست مرد است لکن اگر موقعیتی پیش بیاید که زن تحت ظلم و اضطرار وسختی بیش از حد اندازه قرار بگیرد حاکم شرع می تواند بدون رضایت مرد اقدام به اجرای طلاق زن نماید.
7. احکام امضایی در کنار احکام تاسیسی: با وجود آنکه بسیاری از احکام اسلامی به وسیله شارع مقدس بیان شده است لکن در کنار آن بسیاری از احکام و مقررات اجتماعی و سیاسی و ... به وسیله دین اسلام تایید و امضا شده است که می تواند منشا پویایی و انعطاف پذیری احکام اسلام گردد. به عنوان مثال از نظر اسلام در مورد زن و شوهر حق انتخاب مسکن و شغل و طلاق برای مرد درنظر گرفته شده است لکن به وسیله قرارداد و شرط ضمن عقد تمام این موارد قابل انتقال به زن می باشد.
البته نکته دیگری در رمز تغییر در احکام اسلامی وجود دارد که منشا آن به اختلاف برخی فقها در برداشت و استنباط از ادله احکام شرعی برمی گردد که این امر ممکن است سبب بروز اختلاف فتوا در موضوع خاصی شود که امری طبیعی و مقتضای مباحث علمی است.
جمع بندی و نتیجه گیری:
برای انطباق اسلام با مقتضیات زمان و مکان در درجه اول تقاضای زمان و مکان به وسیله آموزه ها و اهتمامات معارف اسلامی به دقت مورد ارزیابی قرار می گیرد اگر این تقاضا از نظر اسلام مشروع و بر اساس مصالح و مفاسد انسان و اهداف خلقت بود با استفاده از روش ها و ابزارهای فقهی که زمینه ساز پویایی اجتهاد در اسلام است حکمی هم جهت و همسو با تقاضای زمان و مکان صادر می شود. لکن درصورتی که تقاضای زمان و مکان تقاضای نامشروعی بود نه تنها هیچ حکم همسویی در رابطه با آن نخواهد بود بلکه بی شک شاهد مبارزه و تعامل منفی اسلام و احکام اسلامی با این تقاضای نامشروع خواهیم بود.
با این تبیین مشخص می شود که سر پایداری اسلام و تکاپو و پویایی این دین نیز در همین نحوه عملکرد و تعامل با مقتضیات زمان و مکان است. اگر قرار بود که اسلام با همه تقاضاهای زمان و مکان همسو و هم جهت باشد دیگر چیزی از ارزش های اسلامی باقی نمی ماند.
در پایان جلسه با نثار صلواتی پایان یافت.
![]() | |
![]() | ![]() |