عنوان برنامه: کارگاه آموزشی آزمون روشاخ
مکان: آمفی تئاتر دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی
زمان: ۹۴/۹/۲۵ به مدت ۸ ساعت
خلاصه ای از برنامه اجرا شده:
این برنامه به همت انجمن علمی روانشناسی و انجمن علمی علوم تربیتی و مشاوره و با حضور جناب آقای دکتر سجاد بشرپور عضو هیأت علمی دانشگاه برای دانشجویان ارشد روانشناسی و مشاوره به صورت تئوری، آزمایشی و علمی در سالن آمفی تئاتر دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی برگزار گردید.
آزمون رورشاخ چیست؟ در سال ۱۹۲۰ رورشاخ، روانپزشک سوییسی پس از مطالعه و آزمایش روی ۳۰۰ بیمار روانی و ۱۰۰ فرد سالم به عنوان شاهدهای کنترل آزمایشی به نام «ده لکه» را ابداع کرد که با توجه به تفسیر این لکهها از سوی فرد درمانگر میتواند به برخی جنبههای شخصیتی و درونی بیمار پی ببرد.
الهامبخش رورشاخ برای ابداع این تست روانشناسی، یک پزشک آلمانی به نام «جوستینوس کرنر» بود که در سال ۱۸۵۷ کتاب محبوبی از اشعارش را چاپ کرده بود. هر شعر او در این کتاب، از یک لکه تصادفی جوهر، الهام گرفته بود! البته آلفرد بینه -روانشناس مشهور فرانسوی هم از لکههای جوهر به عنوان آزمایشی برای ارزیابی میزان خلاقیت استفاده کرده بود.
در این تست ۱۰ کارت که روی آنها لکههای متقارن نامنظمی چاپ شده به فرد مورد معاینه نشان داده میشود. ۵ تا از لکهها سیاه و سفید هستند، ۲ تا سیاه و قرمز و ۳ تا هم رنگی. از فرد مورد معاینه خواسته میشود که بگوید تلقی و تفسیرش از هر کارت چیست و لکه جوهر را میتواند به چه چیزی تشبیه کند.
این نظریه که حتی تا به امروز مورد بحث و تحقیق زیادی از سوی انجمنهای روانپزشکی و روانشناسی واقع شده است، تنها چند سال پس از مرگ زودهنگام روانپزشک سوییسی مورد توجه قرار گرفت.
برخی روانشناسان از این آزمون برای بررسی ویژگی های شخصیتی یک فرد یا عملکرد عاطفی وی استفاده میکنند. از این ازمون همچنین برای تشخیص اختلال های ذهنی پنهان استفاده میشود به خصوصو در مواردی که بیمار تمایلی به توصیف تفکرات خود به صورت واضح ندارد.
در سال ۱۹۶۰ رورشاخ تبدیل به یکی از پرطرفدارترین آزمون ها شد و در بین رواشناسان مورد توجه قرار گرفت. یک بررسی در آمریکا نشان میداد که رورشاخ دربین آزمون های روان شناختی رتبه هشتم را به دست آورده بود. همچنین این آزمون در یک چهارم موارد توسط روانپزشکان پزشکی قانونی برای مجرمان تجویز میشد.
آزمون رورشاخ یک آزمون فرافکنی متشکل از ده لکهی جوهر به اشکال متقارن است که در آنها از آزمودنی خواسته می شود به آزمایش کننده توضیح دهد که لکه ها او را به یاد چه چیزهای می اندازند. هدف کلی آزمون ، سنجش ساختار شخصیتی مراجع با تاکید بر شیوه های ناهشیار وی در پاسخ دادن به آن است. بر خلاف حمله های که از درون وبیرون حوزهی روانشناسی به آزمون رورشاخ وارد شده است. این آزمون هنوز هم یکی از پر مصرف ترین (دوران ، بلانشار، و میندل۱۹۹۸؛ لوبین و همکاران۱۹۸۵) و پرطرفدارترین ابزارهای سنجش به شمار می رود.
فرضیهی اصلی رورشاخ آن است که محرک محیطی به وسیلهی نیازها، انگیزها، تعارضها، و«آمایه های» مفهومی شخص سازمان داده می شوند. این نیاز به سازمان دادن هنگامی که آزمودنیها با محرکهای مبهم مانند لکه های جوهر روبرو می شوند،اغراق آمیزتر، گسترده تر و بارزتر است. بنابرین، آنها باید تصورها، افکار، و روابط درونی خود را بیرون بکشند تا بتوانند پاسخی را به وجود آورند. این فرایند مستلزم آن است که افراد این ادراکها را سازمان دهند و همچنین آنها را با تجربه ها وبرداشتهای گذشتهی خود مرتبط سازند. نخستین نظری که تفسیر رورشاخ بر آن مبتنی است آن استکه نحوهی سازمان دادن افراد به پاسخهایشان به رورشاخ معرف چگونگی برخورد آنها با سایر موقعیتهای مهم است که مستلزم سازمان دادن و قضاوت کردن است. پس از اینکه پاسخها ارائه و ثبت شدند، بر حسب سه مقولهی کلی نمره گذاری میشوند: «محل ادراک»، سطحی از لکه که آزمودنی به آن توجه کرده.
***