از آن روزی که اینترنت بنا شد
زن خونه ز مرد خود جدا شد
*****
نه چای آماده و نه استکانی
دریغ از پختن یک لقمه نانی
*****
سر صبحی که پی جو تا سحرگاه
موبایلش روشنه هر گاه و بی گاه
*****
گهی اینترنت و واتس آپ و گه چت
پیامک میزنه این خط به اون خط
*****
خیالش نی بچه ش داره میمیره
خوراکش خورده یا اینکه نخورده
*****
خیالش نی که مردش خسته و زار
میاد خونه شبانگاهان سر کار
*****
سرش توی موبایلش هی میخنده
پیامک میزنه خالی میبنده
*****
بجای همدمی با مرد خونه
موبایلا روز و شب همدمشونه
*****
الهی این موبایلا را تو بشکن
دل بیچاره ی مردا رو نشکن
*****
قدیما مرد و زن همراه و همدل
حالا همدم شده خط ایرانسل
*****
الهی کابل اینترنت جدا شه
موبایلا از دست زن ها رها شه
*****
از آن روزی که این تانگو بنا شد
زن خونه ز مرد خود جدا شد
شعر از حسود اقا