تقوا، تکلیف خوبها را در مبارزه بدها مشخص میکند /خوب بودنِ سکولار، خوب بودنِ برّهوار است
دانشگاه امام صادق(ع) -07/09/90- شب سوم - موضوع: «تقوا؛ فراتر از اخلاق»
مقایسهی «تقوا» با «خوب بودنِ سکولار»باید میان «باتقوا بودن» و «خوب بودنِ سکولار» تفاوت قائل شویم. منظور از خوب بودن سکولار این است که به همین مفاهیم خوبی که همهی ما خودبهخود و بدون توجه به تعالیم الهی درک میکنیم، پرداخته شود؛ مفاهیمی مانند: مهربان بودن، عدالت، آزادی و مانند اینها. دلیل اینکه این مفاهیم خوب را تحت عنوان «خوب بودن سکولار» مطرح میکنیم این است که حتی اگر انسان به خداوند هم اعتقاد نداشته باشد، این مفاهیم را خوب میداند. مثلاً عدالت در نظر همهی انسانها، چیز خوبی است حتی اگر به خدا هم اعتقادی نداشته باشد کسانی که ما را به خوب بودنِ سکولار دعوت میکنند معمولاً از این قبیل کلیدواژهها استفاده میکنند؛ «مدیتیشن»، «رموز موفقیت فردی و اجتماعی» تقویت ذهن و قوای مختلف انسان چگونه با دیگران ارتباط خوبی برقرار کنیم» و...
آنچه « خوب بودن سکولار» برای ما به ارمغان می آورد؟
حداکثر چیزی که خوب بودن سکولار می تواند برای انسان به ارمغان آورد عبارت است از : 1- ما را تبدیل به یک انسان قدرت مند نماید. 2- روابط ما را با دیگران تنظیم کند. 3- در لذت بردن از زندگی موفق تر باشیم. 4- در رسیدن به خواسته های خود موفق تر باشیم. 6- در شکوفایی استعدادهای خود موفق تر باشیم. خوب بودن سکولار و یا اخلاق سکولار، چنین اهدافی را دنبال می کند.
آنچه تقوا برای انسان به ارمغان می آورد؟
اما تقوا چه خاصیتی دارد و انسان را به کجاها می رساند؟ خواص تقوا بسیار فراتر از خواص اخلاق سکولار است. تقوا به انسانمی گوید که استعدادهای تو بسیار بالاتر از این است که بتوانی یک قطار در حال حرکت را متوقف کنی. این کار از یک بیل مکانیکی هم بر می آید. تقوا به انسان می گویدکه یکی از استعدادهای تو این است که می توانی با پروردگار عالم گفت و گو کنی. یکی از استعدادهای تو این است که می توانی به پروردگارت عشق بورزی.
تقوا دایره استعدادهای انسان را گسترده تر می کند که هیچ اخلاق سکولاری هرگز نمی تواند به آن برسد. تقوا همه خوب بودن ها را در خدمت انسان با خداوند قرار می دهد. عـلاوه بر این، تقوا به انسان می گوید این خوبی ها اگر ابزاری برای تقویت ارتباط انسان با خدا نشود، هیچ ارزشی ندارد. تقوا در وجود انسان انگیزه ی بسیار قوی ایجاد می کند. زیرا وقتی پای خداوند در میان باشد، طبیعتا با این تنوع و تکثری که خداوند در ابزارهای انگیزه ساز دارد، همه انسان ها را می تواند به سوی خوبی ها جذب کند.
کسانی که با کمک « تقوا » انسان های خوبی شوند، به قدرت هایی می رسند که ثمره ی این خوبیها اصلاً در جهان مادی قابل مشاهده نیست و در غالب این دنیا نمیگنجد. اصلاً متقین گویا در این دنیا زندگی نمیکنند و در عوالم دیگری سیر میکنند که قابل وصف نیست. جسم آنها در کنار مردم است اما روح شان در جوار رحمت خداوند ساکن است. اصلاً روح بزرگ آنها در این دنیا نمیگنجد. اما معلوم نیست ما چه بلایی بر سر روح خود آوردهایم و چقدر آن را خوار و ذلیل و کوچک کردهایم که به این دنیای محدود و کوچک راضی شده است
تقوا همهی خوب بودنها را در خدمت ارتباط انسان با خداوند قرار میدهد.به طور خلاصه تقوا این خواص استثنایی را دارد: 1. تقوا ابعاد خوب بودنِ انسان را کاملاً توسعه میدهد و دایرهی خوب بودن را افزایش میدهد. 2. تقوا خوب بودن را وسیلهای قرار میدهد برای ارتباط با خداوند 3. تقوا انگیزهی انسان برای خوب بودن را به شدت تقویت میکند. 4. تقوا تکلیف برخورد با انسانهای بد را نیز مشخص کرده است.تقوا تکلیف خوبها را در مبارزه با آدمهای بد مشخص میکند.چهارمین ویژگی تقوا به قدری مهم و اساسی است که شاید بتوان گفت سایر ویژگیهای آن را تحت الشعاع قرار میدهد. چون خوب بودن یک آفت دارد و آن این است که مورد سوءاستفادهی آدمهای بد قرار میگیرد؛ به این ترتیب که آدمهای بد سعی میکنند از خوب بودن آدمهای خوب استفاده کرده و از آنها بهرهبرداری کنند و بر گُردهی آنها سوار شوند. به همین دلیل است که برخلاف انتظار بسیاری افراد، آدمهای بد نه تنها خوب بودن را نفی نمیکنند بلکه این نوع خوب بودنِ سکولار را در جوامع رواج میدهند.آدمهای بد خوب بودن سکولار را در جامعه رواج میدهند، تا به راحتی بر گردهی دیگران سوار شوند.آدمهای بد و اشرار عالم، این تفکر را ترویج میکنند که اگر کسی به ناحق به صورت شما سیلی زد، نه تنها با او برخورد نکنید بلکه به او اجازه دهید به طرف دیگر صورت شما هم سیلی بزند! به این ترتیب فضا کاملاً برای شرارت اشرار آماده میشود و دیگر هیچ مانعی بر سر راه آدمهای بد نخواهد بود. آن کسی که مرتکب خطایی شده بود و امام در نامهای خطاب به او از عبارت «سادهلوح» استفاده کرده بودند، از همین سنخ افرادی بودکه اشرار از آنها سوءاستفاده میکنند.خوب بودن سکولار را میتوان به نوعی خوب بودن برّهوار درنظر گرفت. خوب بودنی که این جسارت را به آدمهای بد میدهد که به راحتی از این آدمهای خوب سوءاستفاده کنند و صدای آنها نیز به اعتراض بلند نشود. اما در تقوا اصلاً این خوب بودن مفهوم ندارد. تقوا این ویژگی را دارد که تکلیف آدمهای بد را روشن کرده و با آنها به مبارزه برخواسته است. خداوند در قرآن به این شدت و حدت با آدمهای بد سخن میگوید: «قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّی یُؤْفَکُونَ ؛ خدایشان بکشد چقدر (به مکر و دروغ) از حق باز میگردند»(منافقون/4).اباعبدالله باتقواترینِ انسانها بود اما خوبِ سکولار نبود و به همین دلیل آدمهای بد نتوانستند او را تحمل کنند و او را به بد بودن متهم کردند. آنها امام حسین(ع) را آدم بدی میدانستند که او را کشتند و اگر هم او را آدم بدی نمیدانستند لااقل میگفتند کار بدی انجام داده لذا باید در مقابلش ایستاد! تقوای امام حسین او را در مقابل بدها قرار داد؛ با آنها مبارزه کرد و در مقابل آنها اصلاً کوتاه نیامد و در این راه بسیاری از آنها را با شمشیر کشت.