پایگاه مقاومت دانشگاه محقق اردبیلی- زندگی نامه شهدا
زندگی نامه شهید اصغر باقری خیرآبادی

بازیابی تصاویر و رنگ‌ها

 

 

   

  برادر گرانقدر همکار عزیز محمود باقری خیرآبادی

نام و نام خانوادگیاصغر باقری خیرآبادینام پدر--محل تولد --
شماره شناسنامه420تاریخ تولد1346محل اعزام--
نوع عضویت--نحوه شهادت

--

محل شهادتشلمچه - کربلای 5
تاریخ  شهادت20/10/1365پایگاه خدمتی--مزار شهید--

زندگینامه شهید

شهید اصغر باقری خیرآبادی در سال 1346 پا به عرصه وجود نهاد.دوران کودکی وی با تربیت پدر و مادری سپری شد که خود از ذاکران حسینی بوده و به تعظیم شعائر اسلامی مخصوصاً عاشورا و حماسه زینب کبری علاقه وافری دارند. از کودکی غیرت اسلامی در او جلوه گر بود بطوریکه در دوران تحصیلات ابتدایی بخاطر اعتراض به حضور یک دختر بی حجاب در کلاس مورد توبیخ قرار گرفت. در دوران دبیرستان همزمان با تحصیل به تأسی از فرمایش حضرت امام(ره) که خدمت به خانواده شهدا را بالاترین خدمتها خوانده اند با بنیاد شهید اردبیل همکاری داشت.

اصغر به نماز اول و جمعه و جماعت تاکید داشت و خود نیز همیشه به آن عامل بود. بسیار به تلاوت قرآن اهمیت می داد. نسبت به احترام و محبت به والدین خصوصاً مادرش بسیار حساس و سختگیر و عامل بود. خوش خلقی و بزرگ منشی و تواضع او زبانزد دوستانش بود. ساده زیست و ساده پوش بود. اهل ورزش بود. در مطالعه بسیار حریص و جدی بود و اوقات بیکاری خود را در خانه با مطالعه سپری می کرد. به کارهای هنری مخصوصاً خطاطی علاقمند و در این رشته صاحب استعداد بود.

 در عین جدیت در انجام وظایف شرعی و اجتماعی و انقلابی و تحصیلی ، شوخ طبع و بذله گو بود بطوریکه حضور او در خانه همیشه مایه بشاشت خاطر افراد خانواده بود.

اصغر کوله بارش را بسته و آماده خداحافظی بود در حالیکه برادرش تازه از بیمارستان مرخص شده و بخاطر ادامه مداوای جراحات جبهه در منزل تحت مراقبت بود. اصرار خانواده به اینکه دنبال درس و دانشگاه باشد به جایی نرسید و در جواب درخواست مادرش با چشمانی اشکبار و با صدایی که از ترکیدن بغش دو رگه می نمود گفت: « مادر جان بگذار بروم، آخر من به قرآن استخاره کرده ام، خدا مرا بسوی خود خوانده است» دستهای مادر با شنیدن این حرف سست شد و دست اصغر را رها کرده و گفت : « برو در امان خدا» و زیر لب می گفت « این دفعه دیگر شهید خواهد شد». بلاخره اصغر در روز 20 دی ماه سال 1365 در عملیات غرور آفرین کربلای 5 در منطقه شلمچه دعوت حق را لبیک گفت و به لقا الله رسید و کوله باری از مسئولیت را به دوش خانواده و دوستانش نهاد.

وصیت نامه شهید

بـِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ و الصِّـد یقیــن

الَّذِینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَهً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ»کسانی که ایمان آ‌وردند مهاجرت کردند و جهاد نمودند در راه خدا با مالها و جانهای خود، بزرگترین درجه را نزد خداوند دارند و آنان خود رستگارانند. ( سوره توبه ، آیه 20)

برای هر مسلمانی بعد از ایمان آوردن به خدا و کافر شدن به طاغوت، آنچه مهمو و لازم است استقامت در ایمانش است. استقامت در جهادی که بخاطر زنده نگهداشتن دین خدا و ایمان به این دین برپا شده است. این استقامت اگرچه به قیمت خون شهیدانی از جان گذشته تمام شود ولی باید استمرار داشته باشد تا دین الهی بطور کامل استقرار بیابد تا باشد که انشاالله جهانی شود. دین مبین اسلام تاکنون استمرار یافته و در این مدت 1400 سال و اندی شهدای فراوانی از جمله شهدای سرزمین نینوا را فدای اعتلای کلمه توحید کرده ا ست و اکنون نیز این فرزند استوار امام حسین (ع) که محکم و استوار حسین وار بپا خواسته و برای استمرار حرکت چندین صد ساله پیامبر اکرم و ائمه اطهار (علیهم السلام) یاور می طلبد در اینجاست که باید از تکرار حوادث تلخ تاریخ جلوگیری شود. باید مردانه و با دلی عاشق خدا بسوی جبهه های نبرد بشتابیم و با خصم کافر در افتیم. خدای ناکرده همانند اهل کوفه رفیق نیمه راه نباشیم. تا شاید رحمت الهی برما نازل شودو فتح و نصرتش را بر ما ارزانی دارد و اگر لیاقتش را داشته باشیم به فوز عظیم که همانا شهادت است نایل شویم.

پدر و مادر عزیزم ، زحماتی را که در راه تربیتم متحمل شده اید هر چند تلاش کنم نمیتوانم جبران کنم ولی این زحمات شما در صورتی به ثمر می رسد و در صورتی به نیکی و رستگاری می رسد که عزیزتان را در راه خدا بدهید. زیرا قرآن مجید می فرماید: «لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّی تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ » هرگز به فلاح و رستگاری نمی رسید مگر اینکه آنچه را که نزدتان عزیز است در راه خدا بدهید.» پس متوجه باشید که به رستگاری وعده داده شده رسیدن هیچگونه نارحتی نمی خواهد. روزی آفریده شده ایم و روزی خواهیم مرد باید به حیات دنیا راضی نشویم و انس نگیریم و دنیا را هدف نهایی آفرینش خود ندانیم زیرا دنیا محل امتحان است نه محل زیستن ، بلکه زیستن را باید در آخرت جست و این زیستن باید همراه با قبول شدن از امتحان الهی باشد و بزرگترین امتحان الهی در دنیا با مال و جان انجام می پذیرد، که قبول شدن از این امتحان همانا با شهادت است که بهترین شیوه مردن است هم برای دنیایمان و هم برای آخرتمان.

پدر و مادر گرامیم از شما طلب بخشش و عفو می کنم و امیدوارم که عطوفت پدر و مادری را شامل حالم گردانیده و مرا می بخشید. از برادران و خواهران عزیز و گرامیم نیز طلب بخشودگی را دارم.

برادران و خواهران حزب الهی همچنان در همه حال و هر جا مستحکم و مقاوم باشید که یک لحظه علفت شما فرصت عظیمی است برای دشمنان اسلام و انقلاب اسلامیمان و با یکپارچگی و وحدت خود و شرکت در نمازهای جمعه و جماعات نگذارید توطئه های دشمنان منافق صفت به ثمر برسد. همیشه هوشیار باشید تا خونهای ریخته شده شهدا در جبهه و پشت جبهه حافظ آرمانهای مقدس و الهی این شهیدان باشد. پشتیبان ولایت فقیه باشید و همواره گوش به فرمان ولایت فقیه که در رأس آن امام امت قرار دارند باشید و دعا به جان امام عزیز و بزرگوار را در نمازهایتان تداوم بخشید.

در پایان از همه کسانیکه به نحوی با ایشان برخورد داشته ام و از من رنجیده خاطر هستند طلب حالیت دارم.

والسلام علی من اتبع الهدی – شامگاه شانزدهم دی ماه سال 1365 اصغر باقری خیرآبادی

نشانی مطلب در وبگاه پایگاه مقاومت دانشگاه محقق اردبیلی:
http://uma.ac.ir/find-20.449.1072.fa.html
برگشت به اصل مطلب