زاحمد تا احد یک میم فرق است جهانی اندراین یک میم غرق است یقینا میم احمد میم مستی ست که سر مست از جمالش چشم هستی ست - زاحمد هردو عالم آبرو یافت دمی خندید و هستی رنگ و بو یافت اگر احمد نبود آدم کجا بود خدا را آیه ای محکم کجا بود چه می پرسند کاین احمد کدام است که ذکرش لذت شرب مدام است - همان احمد که آوازش بهار است دلیل خلقت لیل و نهارست همان احمد که فرزند خلیل است قیام بتشکنها را دلیل است همان احمد که ستار العیوب است دلیل راه و علام الغیوب است - همان احمد که جامش جام وحی است به دستش ذوالفقار امر و نهی است همان احمد که ختم الانبیا شد جناب کنت و کنز مخفیا شد همان اول که اینجا آخر آمد همان باطن که بر ما ظاهر آمد - همان احمد که سرمستان سرمد بخوانندش ابوالقاسم محــــــــــــــــــمد (ص) محمد میم و حا ء و میم و دال است تدارک بخش عدل و اعتدال است محمد رحمه للعالمین است کرامت بخش صد روح الامین است - محمد پاک و شفاف و زلال است که مرات جمال ذوالفقار است محمد تا نبوت را برانگیخت ولایت را به کام شیعیان ریخت ولایت باده ی غیب و شهود است کلید مخزن سر وجود است
|