زن یعنی از خود گذشتگی

 | تاریخ ارسال: 1395/12/22 - 11:52 | 

ابتدا از زنانی حرف میزنم که نامشان معادل معجزه است.زنانی که چون کوه استوارند

زنانی که در عین مادر بودن مردانه پای وظایف خود ایستاده اند.

آری این بار از زنان قهرمانی می گویم که پا به پای مردان در بیرون از خانه مشغول خدمت به جامعه هستند.اینها همانهایی هستند که در خانه مادری دلسوز و همسری فداکارند و در بیرون از خانه شیرزنی هستند که در مقابل مشکلات خم به ابرو نمی اورند.

در دین ما همیشه گفته اند که زن باید وظایف خود را در داخل خانه به نحو احسن انجام دهد اما من آفرین می گویم به این زنان غیور که نه تنها در وظایف مادری و همسری خویش کم نمی آورند بلکه در عین تحمل مشقتهای زندگی بار سنگین شغل دوم را نیز به دوش می کشند.

وقتی خانه داران را با اینان مقایسه می کنم مرحبا می گویم به این همه نفس.به این همه سعی و تلاش.صبحی که برای زنان خانه دار در ساعت نیم روز آغاز می شود این صبح شروعش برای زنان شاغل از بامداد و طلوع افتاب است.و چه بسا وقت بعد از ظهری که وقت فراغت زنان خانه دار است زمان شروع دور دوم زندگی  و به قولی آغاز صبحی نو با وظایفی نو برای خانم های شاغل است.

هرگز ندیده ام که زحمات این زنان آن گونه که باید ارج نهاده شود.همیشه وقتی سخن از زن می گوییم اورا فقط در چهار دیواری خانه تصور می کنیم و انتظار داریم که بانویی نمونه در همسرداری و فرزند پروری باشد.چه بسا که اگر از این دید پا فراتر نهیم به این قشر از زنان می رسیم که خستگی ناپذیرند و مسولیت فراتری دارند.

زن بودن زیباست و مادر و همسری نمونه بودن لطف خاص خود را می طلبد.

اما من و امثال من یک زنیم .یک مادر دلسوز برای فرزندمان و یک همسر مهربان برای همسرانمان  .آری ما باداشتن نرمی و لطافت رفتار در خانه همزمان در بیرون از خانه به سنگی ناشکشتنی مبدل می شویم که هیچ موج و سیلی نمی تواند استواری آن را برهم زند و آیا چنین بازیگری آفرین ندارد از زبان کارگردان خویش؟

همیشه اشاره کردن به عنوان مادر تنها این را در بر نمی گیرد که دربند بند خانه پا به پای مسولیت های مادری روزگار بگذرانیم. مادر بودن سخت است .در حالیکه تا پای جان در برابر پستی و بلندی های زندگی شریک مرد خویش باشی و حتی گامهایت استوارتر از همسرت باشد برای مفید بودن.برای سربلندی خانواده.

به زبان ساده تر اگر بگویم زن باشی و مردانه پای تمام قرارهای عاشقیت در برابر روزگار بایستی این افتخار دارد،.افتخار دارد فرزندی با فهم و شعور تحویل جامعه برای جایگزینی خویش بدهی تا راهت را ادامه دهد،.افتخار دارد وقتی دست همسرت از خستگی تمام می لرزد با تمام نیرو دستش را در دست بفشاری و نگذاری در برابر مشکلات کمر خم کند.،افتخار دارد خدمتکار خانه و خدمتگزار جامعه ات باشی.

درست است که می گویند زن وظیفه ی تامین امرار معاش را برعهده ندارد.اما همین زنان شاغل توانسته اند زندگیشان را در برابر آسیب ها ومشکلات مالی آینده واکسینه نمایند. از آنجا که پس از شروع زندگی مشترک زن و مرد یکی شده و هیچ چیز جدای از یکدیگر ندارند بهتر است خانم هم در صورت نیازِ خانواده به درآمد او ،همسرش را در حل مشکلات اقتصادی زندگی شان یاری رساند. این زنان معمولاً به دلیل شاغل بودنشان فعال تر و پویاتر از دیگر زنان جامعه به نظر می آیند، کمتر احتمال دارد افسرده شود و استقلال مالی و حیطه فردی قدرتمندتری دارند. مسائلی که باعث می شود زنان شاغل با اعتماد به نفس تر به نظر برسند.

عمولاً این قشر جامعه بهتر و کاملتر از دیگران قادرند زمان و کارهایشان را مدیریت کرده و اتلاف وقت شان کمتر است. آنها مستقل و متکی به خود بار می آیند و به همین دلیل در مقابل مشکلات و سختی ها مقاومتر و با شکیباترند.

شکی نیست که اشتغال زنان به معنای افزایش عزت نفس و ارزشمندی است.

زنان شاغل به علت داشتن مسوولیت‌های مختلف، مدیریت زمانشان بهتر است و سعی می‌کنند به بهترین نحو از لحظه‌های خود استفاده کنند. زنان شاغل به خوبی یاد گرفته‌اند در مدت محدود وظایف متعددی را به درستی انجام دهند .

خانم های شاغل در طول روز با آدم های بیشتری سر و کار دارند و با پیشامدها، گرفتاری ها و چالش های بیشتر و متنوع تری به نسبت یک خانم خانه دار مواجه می شوند. بیشتر از زنان خانه دار از مشکلات دیگر زوج ها مطلع می شوند و بیشتر در موقعیت مقایسه و پندگیری قرار خواهند داشت.تمام این یادگیری ها و تجربیات آنها را برای مواجهه با مشکلات در زندگی خانوادگی شان آماده تر می کند و ترسشان را از مواجهه با مسائل کمتر خواهد کرد. .

من کاملا به این جمله واقف هستم که زنان خانه دار وقت و انرژی بیشتری برای تربیت فرندانشان دارند اما اگر مادر آگاهی باشند و همیشه در اجتماع و جامعه حضور داشته باشند می توانند فرزندان بهتر و فهیم تری تربیت کنند.

آفرین به زنانی که با حفظ عفتشان و با حفظ مقام و منزلت  زن در جامعه هم ایفای نقش می کنند.با تمام خستگی در محیط کار، اسباب اسایش و راحتی خانواده خود رانیز در خانه فراهم می کنند.همه ی کارهای خود را برطبق برنامه و با انسجام خاصی انجام می دهندو هرگز کار نیمه تمام به بعد موکول شده ندارند.میان کار و زندگیشان  سازگاری و تعادل برقرار کرده اند.

چنین توانایی و چنین قدرتی  در یک زن می تواند بیانگر همه مشقتها و رنج هایی باشد که به جان می خرد تا همه اعضای خانواده اش در رفاه کامل باشد.

به روز مادر و تولد بانو فاطمه زهرا که نزدیک تر می شویم با خود می گویم باید گامهای خسته چنین مادرانی را به پاس این همه استواری بوسه باران کنیم. مادر چنان کلمه مقدسی است که باید با احترام کامل آن را به زبان برانیم و همه مادران شایسته تقدیر والاتری هستند که در یک روز و یک مناسبت خاص نمی گنجد.

جانم فدای بانو فاطمه زهرا که به مولایم علی در همه کارها کمک می کرد و زن نمونه ای در شوهر داری و تربیت فرزند بود.ایشان الگوی بدیعی برای ما وبی مثال و بی نظیر برای دنیا بودند.پروانه ای که به دور شمع های فرزوان چون حسن و حسین می گشت. با حفظ متانت و عفت خویش پای مشکلات زندگی می ایستاد و در هیچ یک از مراحل زندگی شانه خالی نمی کرد.

بانویم فاطمه سرور زنان هردوجهان است. نزد مسلمانان دارای مقامی بلند و عفت و پاکدامنی مثال‌زدنی می‌باشدو علو مقام بانو در تمامی اعصار جریان دارد. سراسر زندگانی ایشان مملو از مکارم اخلاق و رفتارهای نمونه و انسانی است.باشد که همه ما زنان مکتب فاطمه گونه را سرلوحه تمامی عمر خویش قراردهیم و همچون ایشان زنی باشیم که خدا نیز به آفریدنش مباهات می ورزد.

روز عزیزی در راه است و به روزهای عزیزتر دیگری پیوند می خورد.روز تولد بانوی تابناک اسلام و عید بزرگ ما ایرانیان.اینها همه روزهای برکت است و روزهای شادی.به یمن برکت این روز عزیز به استقبال سال نو  خواهیم رفت.

روز تولد حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها پایان بخش سال 1395 است.دلم می خواهد از مادر بگویم.

ای بهتر از همه کلمات. ای خواستنی تر از عشق. دوست دارم خورشید را تقدیمت کنم و ستاره ها را بالای سرت بچینم و دستهای پینه بسته ات را در دستهایم بفشارم و در نگاه خسته و زیبایت گم شوم . مادر وقتی از تو حرف می زنم احساس می کنم به خدا نزدیکترم و در مقدس ترین نقطه لحظات زندگی قرار گرفته ام. وقتی نام مقدست را بر زبان می آورم بغض گلویم را می فشارد شاید این نشان عشق خالص و پاک است.

گرامیداشت روز مادر، گرامیداشت فرشته ای آسمانی است که خداوند به هر انسانی در روی زمین یکی از آنها را هدیه داده است، فقط و فقط یکی که هیچ جایگزینی ندارد.

ای کانون عاطفه و مهر،در ژرفای دیدگانت، رودی از محبت موج می زند و دستان مهربانت سهمی از سخاوت آفتاب دارد.

روزی در سالهایی نه چندان دور حس می کردم از تمام دلتنگیها و غم های دنیا که بگذرم لحظه ای که مادرم لبخند به لب دارد خوشبخترین فرد دنیایم. اما امروز با تمام فراغ سینه از تمامی دردها تهی تر از هرگونه خوشبختیم.چرا که حسرت تکرار یک لحظه لبخند اورا با خود به یدک می کشم.هنوز هم که هنوز است هیچ آهنگی چونان لالایی مادرم مرا به ارامش نمی رساند.

ای الهه مهر،ای صداقت بی انتهای عشق،همه روزها از ان توست و همه عرصه ها ،عرصه سپاس از زحمات بی دریغ تو.

سوگند به حق که ستاره ای چون تو جایگزینی ندارد و شمع دلسوزی چون تو نظیر و مانند ندارد. می دانم و همگان می دانند هر لحظه لحظه زندگیت سرشار از سعی و تلاش برای خوشبختی و آرامش ما بوده و بس.هرگز ارجحیت و برتری را از آن خود ندانستی با اینکه اقرار می کنم ارجح ترین و والاترین خواسته دنیوی و اخروی تو هستی . هرکس که تورا خواهد و به راه پاک تو گام بردارد به خدا می رسد..آری تو سراغاز رسیدن به انتهای برتر یعنی خدایی.

حقا که بهشت حق توست .مرحبا بر آفریدگار.مرحبا.

افتخار می کنیم فرزند مادری هستیم که هرم نفس هایش گرما بخش جهانیان است وچه بسا  نزد خدا نیز مقدس است.

زن زینت بخش تمامی مراحل زندگیست.هم آن لحظه که نمودش همسر است و هم آن زمان که نقش مادر دارد.در هردو صورت می توان گفت که بی بدیل ترین خلقت خداوند است در روی زمین.روز مادر بهانه ایست برای میهمان کردن لبخند بر لب مادران عزیز.پس قدر نهیم این روز عزیز را و به پاس این همه دلسوزی و فداکاری حتی با بوسه ای ناچیز بر دستانشان سپاسگزار آن ها باشیم. سپاسگزار از جان گذشتگیشان و ممنون از زحماتشان و متشکر از بودنشان.آری متشکر از بودنشان که همین مارا دنیا ها دنیا بس است و نعمت بدین بزرگی باید قدر دانسته شود.

به سهم خویش حرف دلم را می نگارم و امید بدان دارم که سالها زین پس نیز بر صفحات سایت پایگاه ثبت بماند که مادر یگانه موجودیست که جایگزین ندارد .نمی گویم فرشته است چرا که فرشتگان بر آدم سجده کرده اند. انسان نمونه ایست که تا هست هیچ کم نداریم و وقتی نباشد همه چیز مملو از کم و کاستی است. مادر است پرورش دهنده تمامی گلهای باغ هستی ،همسر است تکیه گاه بنیان هستی و به تنهایی زن است نهایت و اوج احساسات و عواطف خداوندی. هرآنچه که تعلق به خوبی ها دارد در او جمع است و باغی آکنده از مهر و وفا در او ریشه کرده  و تمامی رویندگان از ریشه مهر او رویند و تمامی آدمیان به عشق او پایدارند حتی بدکردارترینشان.پس چنین انسان وارسته­و پاک و منزهی تا ابد ستودنی است.

حتی قربت خاک نتواند اندکی از عشق خالصانه مرا نسبت به این موجود یگانه بکاهد.به احترام تمامی مادران تمام قد می ایستم و با ادای جمله( دوستت دارم مادر) که این جمله از ته دل واقعا تنها و تنها شایسته اوست ،تقدیم همه مادران می کنم.

از افریدگار خویش خواهانم که عمری سرشار از سلامتی و خوشبختی برای ان مادرانی که هستند و اخرتی شیرین و فرجامی به کام بر آنانی که دنیا را وداع گفته اند ارزانی دارد.و از خودم و شما خواهانم قدر این باغبانان بی مزد دنیا را بدانیم و هرگز رعشه بر اندامشان وارد نکنیم و هرگز از اخلاق و کردار خویش پشیمانشان نگردانیم.

آن ها شیره وجودشان را به ما بی منت تقدیم کرده اند ،باشد که با رهنمودهای درست آن ها و پیمودن راه و مسیر صحیح آن را به نانی حلال مبدل کرده و به کام فرزندان آینده مان بچشانیم.

آسمان را گفتم
می توانی آیا
بهر یک لحظهء خیلی کوتاه
روح مادر گردی
صاحب رفعت دیگر گردی
گفت نی نی هرگز
من برای این کار
کهکشان کم دارم
نوریان کم دارم
مه وخورشید به پهنای زمان کم دارم
***
خاک را پرسیدم
می توانی آیا
دل مادر گردی
آسمانی شوی وخرمن اخترگردی
گفت نی نی هرگز
من برای این کار
بوستان کم دارم
در دلم گنج نهان کم دارم
***
این جهان را گفتم
هستی ومکان را گفتم
می توانی آیا
لفظ مادر گردی
همهء رفعت را
همهء عزت را
همهء شوکت را
بهر یک ثانیه بستر گردی
گفت نی نی هرگز
من برای این کار
آسمان کم دارم
اختران کم دارم
رفعت وشوکت وشان کم دارم
عزت ونام ونشان کم دارم
***
آن جهان راگفتم
می توانی آیا
لحظه یی دامن مادر باشی
مهد رحمت شوی وسخت معطر باشی
گفت نی نی هرگز
من برای این کار
باغ رنگین جنان کم دارم
آنچه در سینهء مادر بود آن کم دارم
***
روی کردم با بحر
گفتم اورا آیا
می شود اینکه به یک لحظهء خیلی کوتاه
پای تا سر همه مادر گردی
عشق را موج شوی
مهر را مهر درخشان شده در اوج شوی
گفت نی نی هرگز
من برای این کار
بیکران بودن را
بیکران کم دارم
ناقص ومحدودم
بهر این کار بزرگ
قطره یی بیش نیم
طاقت وتاب وتوان کم دارم
***
صبحدم را گفتم
می توانی آیا
لب مادر گردی
عسل وقند بریزد از تو
لحظهء حرف زدن
جان شوی عشق شوی مهر شوی زرگردی
گفت نی نی هرگز
گل لبخند که روید زلبان مادر
به بهار دگری نتوان یافت
دربهشت دگری نتوان جست
من ازان آب حیات
من ازان لذت جان
که بود خندهء اوچشمهء آن
من ازان محرومم
خندهء من خالیست
زان سپیده که دمد از افق خندهء او
خندهء او روح است
خندهء او جان است
جان روزم من اگر,لذت جان کم دارم
روح نورم من اگر, روح وروان کم دارم
***
کردم از علم سوال
می توانی آیا
معنی مادر را
بهر من شرح دهی
گفت نی نی هرگز
من برای این کار
منطق وفلسفه وعقل وزبان کم دارم
قدرت شرح وبیان کم دارم
***
درپی عشق شدم
تا درآئینهء او چهرهء مادر بینم
دیدم او مادر بود
دیدم او در دل عطر
دیدم او در تن گل
دیدم اودر دم جانپرور مشکین نسیم
دیدم او درپرش نبض سحر
دیدم او درتپش قلب چمن
دیدم او لحظهء روئیدن باغ
از دل سبزترین فصل بهار
لحظهء پر زدن پروانه
در چمنزار دل انگیزترین زیبایی
بلکه او درهمهء زیبایی
بلکه او درهمهء عالم خوبی, همهء رعنایی
همه جا پیدا بود
همه جا پیدا بود

                                                                                                                          «معصومه موسوی»



CAPTCHA
دفعات مشاهده: 1772 بار   |   دفعات چاپ: 485 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر